♦خیالی بس محال♦
امسال بیشترین سهمیه برای استان خراسان رضوی بود و شهر ما یعنی سرخس هم یک نفر سهمیه داشت و اتحادیه انجمن اسلامی هم من رو انتخاب کرد. اما یه مشکلی بود...
آقای نگهبان:جمعه ساعت 10باید اتحادیه باشی. شب جمعه بود.ماشین خراب بود و بلیت قطار تمام شده بود.نمیدونستم چی کار کنم.بعضی اوقات فکر میکردم میخوان بااین زجر کشم کنن.مثل وقتی که بهت بلیت میدن اما از سفر جا میمونی.من ومامانم تو فکر بودیم. یکدفعه مامانم یک چیزی به ذهنش رسید.مامانم گفت:فردا خاله شون از کربلا میرسن مشهد و قراره چند تا از خاله هات امشب برن برای استقبال.تو هم با اونا برو برق سه فاز از چشام پرید.یک نفس راحت کشیدم... خدارو شکر کردم که مشکلم حل شد.